وب ۳ / وب 3 از راه رسیده و گویا قصد دارد زمانی طولانی را با ما سپری کند. همین‌جا آن نقطه‌ای است که باید با چشمانی باز و گوش‌هایی تیز روند رشد این پدیده را دنبال کنیم و از خود و بقیه سوال‌هایی کلیدی را بپرسیم. همین حالا که شروع به نوشتن در مورد وب ۳ کردم، ایده محدودی از این مفهوم تازه دارم. به همین خاطر سوالاتی را از خود پرسیدم که به نظر می‌تواند تصویری واضح از آینده ارائه دهد. سه سوال کلی وجود دارد:

  1. وب ۳ چیست و از کجا آمده؟
  2. وب ۳ چه کار می‌کند و چه اوضاعی دارد؟
  3. وب ۳ در آینده تبدیل به چیزی خواهد شد و چطور برای آن آماده شویم؟

سوال اول: وب ۳ چیست و از کجا آمده؟

 در روند پاسخ به این سوال، به دو وبلاگ عجیب و غریب از سال ۲۰۱۴ رسیدم که هر دو متعلق به Gavin Wood خالق اتریوم است. اولی در مورد DApps و ساختارهای توزیع اطلاعات صحبت می‌کند و در مقاله بعدی که Less Techy نام گرفته ساده‌تر مفهوم «در بسیاری از منابع از مفهوم و Concept برای توضیح وب ۳ استفاده شده» وب ۳ را توضیح داده. اما Wood چه گفته؟

با حرکت به سوی آینده، به سیستم‌های با اعتماد بر مبنای صفر نیازمندیم.

گوین وود / Gavin Wood

باید تصور کرد که در سال ۲۰۱۴ همچنان بحث و جدل بر سر افشای اطلاعات NSA ایالات متحده توسط ادوارد اسنودن در جریان است و تمرکز سنگینی بر روی حفاظت از اطلاعات منعکس شده. حتی خود نویسنده در کنار Web 3.0 از کلمه Post-Snowden Web استفاده کرده که دیدگاه واکنشی نسبت به امنیت اطلاعات را نمایش می‌دهد. استدلال Wood بر این اساس است که شرکت‌های بزرگ تکنولوژی همگی از یک مدل کسب‌و‌کار پیروی می‌کنند که فرمول اصلی آن حاصل تفریق میزان تلاش از حجم کل سود نهایی است. اگر شما ۱۰۰ واحد برای سود داشته باشید و ۱۰ واحد تلاش نیاز باشد، پس شما برنده ۹۰ واحد سود خواهید شد. دست رد زدن به حاشیه سود ۹۰ واحدی ممکن نیست!

پس به همین خاطر ما نیازمند ساختاری از وب هستیم که به کمک آن تمرکززدایی شدیدی رخ دهد و امنیت اطلاعات وارد فازی بی‌نقص شود.
نکته اصلی و دغدغه کلی Gavin Wood چه بوده؟ حق بر امنیت اطلاعات و مطمئن بودن از اینکه عنصر سود تاثیری در حفاظت این اطلاعات ندارد اصلی‌ترین نکته است. در حقیقت مفهوم وب ۳.۰ هم از همین‌ دغدغه سرچشمه می‌گیرد. برای درک بهتر، به ماهیت وب 1 و وب 2 نگاهی داشته باشیم:

  • وب 1: همان شکل اینترنت ابتدایی که به خاطر داریم. صفحات وب استاتیک و ساده که یک سری اطلاعات کلی را به کاربر اینترنت ارائه می‌داد. یک صفحه اعلانات و بولتن همان وب 1 است. در این شکل از اینترنت CDNها یا همان شبکه‌های توزیع محتوا ایجاد شدند تا یک سری تولیدکننده محدود بر روی سیستم‌های متمرکز محتوای تازه ارائه کنند.
  • وب 2: همان ساختار وب 1 را در نظر بگیرید ولی به جای آن محدودیت موجود بر روی تولید محتوا را بردارید. این توضیح وب 2 است. در ساختار جدید، کاربران هم امکان تولیدمحتوا در ساختار موجود را داشتند. در حقیقت ما در عصر وب 2 زندگی می‌کنیم. از بلاگفا تا اینستاگرام، قاعده بازی تغییر نکرده. همچنین ما به عنوان کاربر به سرویس‌های متمرکز مثل هاست‌ها یا اپلیکیشن‌های اجتماعی وارد می‌شویم و محتوای خود را بر اساس قوانین موجود در هر شبکه توزیع، منتشر می‌کنیم.

پایه‌های وب 3 بر روی بی‌اعتمادی بنا شده. بی‌اعتمادی به سیستم‌های متمرکزی که قابلیت ذخیره کردن، پاک کردن و بهره‌گیری ثانویه از اطلاعات کاربران را دارند. مطمئنا در این چند سال شاهد بحث‌های مختلف و فراوانی در مورد سیاست‌های اینستاگرام یا توییتر شنیدید. حقیقتا توییتر و اینستاگرام دو شبکه محبوب هستند، همین وبسایت بر روی یک شبکه CDN پایه‌گذاری که در صورت تخطی از قوانین آن CDN، این وبسایت هم از سطح اینترنت حذف خواهد شد.

معادله‌ای ساده شکل می‌گیرد. بخش مهمی از اطلاعات ما، شامل داده‌های شخصی، تجاری و تاثیرگذار در اختیار یک سری کسب‌و‌کار قرار گرفته. مطمئنا کسب‌و‌کار تضمین می‌دهند که اطلاعات شما را بررسی نکنند و همه‌چیز رمزنگاری شده. با این حال وقتی «امکان» وجود داشته باشد پس «احتمال» هم وجود دارد. 

با این دیدگاه، ایده وب 3.0 متولد شد.

وب 3

سوال دوم: وب 3 چه‌کار می‌کند و چه اوضاعی دارد؟

در این راستا، Wood یک ایده کاملا فرضی را مطرح کرد. ساختاری را تصور کنید که اطلاعات عمومی، به صورت عمومی منتشر می‌شود. اطلاعات توافقی بر اساس یک لجر توافق منتشر می‌شود و اطلاعاتی که خصوصی است، تنها توسط صاحب همان اطلاعات قابلیت دسترسی دارد. در زمان انتشار مقاله اصلی، مثال‌هایی همچون ساختار تورنت وجود دارد. ساختاری که اطلاعاتی کلی بر روی یک سرور مرکزی تاسیس می‌شود و حجم بزرگ اطلاعات از طریق فضای ذخیره کاربران قابل دسترسی است.

  • اطلاعات عمومی: اطلاعاتی مثل اخبار یا اسناد عمومی. یک کتابخانه بزرگ را تصور کنید.
  • اطلاعات توافقی: ثبت‌نام در لجر توافق شبیه به قبول کردن قوانین و مقررات یک اپلیکیشن است. با این تفاوت که امکان دسترسی به اطلاعات طبقه‌بندی می‌شود و شفافیت بالاتری در زمینه Flow اطلاعات وجود دارد. ممکن است دسترسی کاربر به یک لجر از بین برود، اما رکورد اطلاعات همیشه باقی خواهد ماند.
  • اطلاعات شخصی: انباری مجازی را تصور کنید که هیچکس به جز شما از وجود آن هم اطلاعی ندارد.

با گسترش دسترسی به اینترنت، وب 3 هم رشد خواهد کرد. یک سرویس تورنت هر چقدر کاربر بیشتری داشته باشد، توانایی انتقال اطلاعات بالاتری را خواهد داشت. موتور اصلی رانش وب 3 تا به اینجای کار، ساختار مبتنی بر بلاک‌چین بوده.

زنجیره اطلاعات از اینجا شروع می‌شود

تا به اینجای کار بلاک‌چین اصلی‌ترین نمود مفهوم وب 3 بوده. Gavin Wood برای رسیدن به ایده وب 3 اتریوم را بر روی بلاک‌چین تعریف کرد.

اتریوم – پلتفرمی که من خلق کردم، به مردم اجازه می‌دهد تا بدون اعتماد به یکدیگر با هم ارتباط برقرار کنند. (Gavin Wood)

تا به حال رمزارزها، کل بازار NFTها، مفاهیمی همچون متاورس و بسیاری از تکنولوژِ‌های AR بر روی ساختار بلاک‌چین پیاده شده. 

این زیست‌بوم تازه مدام در حال رشد است. البته توسعه‌دهندگان و مهندسین نرم‌افزار که بر روی بلاک‌چین متمرکز شدند، یک ایده کلی را دنبال می‌کنند. بلاک‌چین و وب ۳ پتانسیل پایان‌ناپذیری دارد. بیت‌کوین یا سیر NFTها تنها یک بخش خیلی کوچک از توانایی‌های ساختار وب تازه را نمایش می‌دهد. در این زمینه WIRED توضیحات جامعی درباره بلاک‌چین داده و این ایده را در چند مرحله سختی مختلف توضیح می‌دهد. پیشنهاد می‌کنم حتما این ویدیو را ببینید.

سوال سوم:  وب 3 در آینده تبدیل به چیزی خواهد شد و چطور برای آن آماده شویم؟

هنوز هم با اینترنت بدون مرکزیت فاصله داریم. همچنان نمی‌توانیم به ساختارهای فعلی لقب Decentralized دهیم. یک دلیل عمده وجود دارد. برای اتصال به شبکه‌های تورنت یا بلاک‌چین همچنان نیازمند استفاده از یک خط اینترنت ارائه شده توسط اپراتورها و ISPها هستیم. همچنان Flow تمام اینترنت از این طریق گردش دارد. با این حال نیازمند تغییری تازه هستیم. از سال ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۰ شاهد مرزهای اختیارات پلتفرم‌ها بودیم. توییتر رئیس جمهور آمریکا را از پلتفرم خود بن کرد، ایلان ماسک در حال حاضر بزرگ‌ترین سهام‌دار توییتر است، فیسبوک به دنبال ساخت دنیایی مجازی در متاورس رفته و تمامی این موارد دیدی تازه به پلتفرم‌های مرکزی می‌دهند.

در پایان این تحقیقات، همچنان سوالاتی برای من وجود دارد. اصلی‌ترین سوال، رسیدن به زیرساختی غیرمرکزی برای ارتباط غیرمرکزی هستیم. این سوالی است که برای رسیدن به پاسخ باید اطلاعات دقیقی از مهندسین نرم‌افزار و سخت‌افزار ارتباطی دریافت کنم. اما جستجو همچنان ادامه دارد. پتانسیل ساختار بلاک‌چین حقیقتا غیرمحدود است. شاید آینده‌ای روشن در انتظار ما باشد.